مدت هاست که از معرفی مون سواچ میگذرد، در ابتدا حضور علاقمندان در صف و … تا حدودی منطقی به نظر میرسید. به هر حال ظاهر اسپیدمستر را با قیمت مناسب ترکیب کنیم هر کسی را وسوسه می کند. در همان روزها هم سواچ عنوان کرد که نیازی به صف ایستادن بر سر نمایندگی و …نیست و به زودی مون سواچ حتی به صورت آنلاین هم در دسترس همگان قرار خواهد گرفت.
با گذشته مدت زیادی از طرح این برنامه ریزی همچنان مون سواچ به صورت گسترده در دسترس نیست و در بازار ثانویه با قیمت های بالاتری معامله میشود. اما با صرف چه هزینه هایی؟!
همانطور که گفتیم تصور داشتن یک امگا اسپیدمستر با قیمت حدودا 250 دلار میتواند جذاب باشد، هر چند همه میدانیم که حتی نیمی از پیچیدگی فنی و کیفیت اسپیدمستر هم در این ساعت یافت نمی شود اما حتی با حدود قیمتی کمتر از 10 میلیون تومان باز هم میتوانست انتخاب جذابی برای بعضی افراد باشد.
اما بحث امروز ما در ارتباط با تگ قیمتی 250-60 دلاری این ساعت نیست، در ارتباط با قیمت های عجیب و غریب بازار ثانویه این ساعت هم نیست! بحث ما در رابطه با معنای این همکاریست:
همکاری سواچ و امگا برای طراحی و تولید این ساعت به دید هر منتقدی معنای متفاوتی دارد، بعضیا ها معتقدند که در دراز مدت این تصمیم برای امگا خوب خواهد بود و بعضی هم اعتقاد دارند که از بین بردن یک برند لوکس است.
ما هر دو مورد را بررسی خواهیم کرد و از همه مهمتر سعی میکنیم دلیل این همه هیاهو را هم بیابیم.
سواچ بدون شک در جریان این همکاری پیروز میدان بود و از یکی از زیرمجموعه هایش استفاده بجایی داشت، موضوع بحث ما بیشتر در رابطه با دلیل تن دادن به این همکاری از سوی امگاست:
برای درک بهتر این تصمیم ابتدا بهتر است به سهم فروش برندها از بازار ساعت های لوکس بپردازیم.
در جایگاه اول کمپانی ها بر اساس سهمشان از بازار ساعت های لوکس رولکس با 29 درصد قرار دارد! جایگاه دوم معمول ما که امگا بوده حالا در تصرف کارتیه قرار گرفته ( 2022 ) و جایگاه سوم هم امگا خواهد بود، کارتیه و امگا هر کدام سهم حدودا 7 درصدی از بازار دارند. اما برای درک بهتر پیشتازی رولکس به این نکته توجه کنید که سهم رولکس از بازار به اندازه مجموع 5 شرکت بعدی ست! کارتیه هم رشد سالانه حدودا 40 درصدی را تجربه میکند و تهدید بسیار بزرگی برای امگاست.
خب در چنین شرایطی یک کمپانی میتواند تصمیمات بزرگی برای حفظ جایگاه و یا حتی پیشرفت بگیرد، مون سواچ هم تصمیم بزرگ امگا و دلیلش هم دقیقا ساخت همین هیاهو بوده.
امگا در این شرایط لازم دارد که هیاهو بسازد، طرفداران جوان بیشتری جذب کند و البته به اصطلاح فالویینگ وسیع تر و بزرگتری برای خودش بسازد، تا حدود زیادی هم در این امر موفق بوده است. اما منتقدان همچنان دو دسته اند:
1- عده ای اعتقاد دارند که این یک اقدام بسیار هوشمندانه بوده تا افراد جوان بیشتری با توجه به رنج قیمتی مون سواچ به لیست طرفداران امگا اضافه شود و با توجه به اینکه هیاهوی پیرامون این ساعت مختص افرادی که از قبل هم ساعت دوست بودند نیست پس امگا در این امر موفق بوده و افراد زیادی را به ساعت علاقمند کرده و از همه مهمتر طرفداران بیشتری برای خودش ساخته است، این فالویینگ عموما جوان شاید در حال حاضر توان خرید یک اسپیدمستر واقعی را نداشته باشند اما در آینده میتواند برای برند امگا یک موفقیت بزرگ باشد.
2- عده ای هم معتقدند داشتن ظاهر معروفترین ساعت امگا با قیمت هایی که حتی در بازار ثانویه هم کمتر از 1000 دلار است ( اصلا کاری به ارزش خریدش نداریم ) توجیه خرید اسپیدمستر را کمتر میکند و میتواند پایان امگا بعنوان ساعت سازی لوکس باشد. در دسترس ساختن یک ساعت هیچوقت از سیاست های ساعت سازان لوکس نبوده و مطمئنا تصمیم مناسبی نیست اما اینکه آیا مون سواچ میتواند فروش اسپیدمستر را کم کند بحث دیگریست.
مطمئنا ساعت دوستان تفاوت های فاحش این دو ساعت را درک میکنند، از تفاوت های بایوسرامیک سواچ گرفته تا موتور و قوای حرکتی و کیفیت کلی ساخت. اما برای تازه واردان شاید این تفاوت ها تا این حد فاحش نباشد، در دراز مدت این تصمیم میتواند هم به امگا کمک کند تا پیشرفت قابل توجهی را تجربه کند و به نقطه امنی در جایگاه دوم سهمش از مارکت ساعت برسد ( رولکس دیگر از دسترس خارج شده! ) یا میتواند دلیل افت امگا و کاهش سهمش از بازار باشد.
هیچ کس با قطعیت کامل نمیتواند آینده این برند را مشخص کند و صرفا باید منتظر بمانیم تا آینده این برند جذاب و محترم در دنیای ساعت را ببینیم.